برای روشن تر شدن این مفاهیم، بیان یک مثال خالی از لطف نخواهد بود.

۰ – نصب و پیاده سازی یک آسانسور فرضی

     ۱ – پیاده سازی بخشهای مکانیکی

           ۱-۱- نصب اسکلت

           ۲-۱- نصب ریل

           ۳-۱- نصب درب

           ۴-۱- مونتاژ کامل

                  ۱-۴-۱- نصب موتور

                  ۲-۴-۱- سیم بکسل

                  ۳-۴-۱- نصب کابین

     ۲ – پیاده سازی بخشهای الکتریکی

          ۱-۲- نصب تابلو

          ۲-۲- سیم کشی

          ۳-۲- بهره برداری

همانطور که در مثال فوق ملاحظه می‌گردد یک پروژه فرضی به دو فاز تفکیک شده و در هر فاز چند فعالیت تعریف شده است. یکی از بهترین راه‌های تهیه‌ فهرست فعالیت‌ها، استفاده از ساختار شکست کار (WBS) است که نوعی ساختار برای سازماندهی اجزا پروژه است. در ساختار شکست، پروژه به بخش‌های کوچکتر افراز می‌شود و این عمل خردکردن تا زمان دستیابی به کوچکترین بسته‌ کاری قابل کنترل، ادامه می‌یابد. سئوالی که مطرح است آن است که این کار چه فایده‌ای دارد؟

ساختار شکست برای اموری نظیر تعیین مسئولیت‌ها، تخصیص بودجه و تعیین منابع و یا پیمانکاران اجرا، ابزار مناسبی است. با استفاده از WBS، برنامه‌ریز می‌تواند برنامه‌ کلان پروژه را بر مبنای اقلام کلان و سطح بالای پروژه تعیین‌ کند.

قدم‌هایی که معمولاً در آن پروژه به اقلام ریزتر شکسته می‌شوند عبارتند از :

        سطح اول : کل پروژه

        سطح دوم: زیر پروژه‌ها

        سطح سوم: فعالیت‌های عمده و اصلی

        سطح چهارم: بسته‌های کاری

        سطح پنجم: فعالیت‌ها

البته این سطوح در پروژه‌های مختلف و مبتنی بر نظر مدیر پروژه و برنامه‌ریزان قابل تغییر است. پس از شکست پروژه بر اساس ساختار شکست، چند اقدام دیگر صورت خواهد گرفت که در نوشته‌های بعدی به آن خواهیم پرداخت.

ادامه دارد …

دیدگاه‌های شما:

  1. دیدگاهی وجود ندارد.
    اولین نفری باشید که دیدگاه خود را بیان می کند.

Captcha