۲-apple: افراد در اطراف یک هسته مرکزی هستند و از مدیر دستور میگیرند. در این سازمان بر خلاف سازمان شماره ۱ همه اجزاء به صورت بی واسطه با مدیریت سازمان در ارتباط هستند. تنها نکته اینجاست که  در بخش هایی از این سازمان افرادی هستند که به کمک دو نفر دیگر که ظاهراً قدرت کمتری دارند تشکیل یک زیر سازمان می دهند و دو  نفر دیگر را به کار میگیرند. یعنی یک زیر سازمان ۵ نفره درست میکنند که فقط ۳ نفرآنها با مدیریت در ارتباطند.

به نظر من اگر بخواهیم چنین سازمانی را در یک شرکت نرم افزاری تصور کنیم آن زیر سازمان ها را میتوان مانند واحد پشتیبانی در نظر گرفت و دو فردی که در انتهای این نمودار هستند مانند مشتریان یک سازمان هستند.

 

۳-facebook: از آنجایی‌که  فیسبوک یک شبکه اجتماعی است، نمودار سازمانی آن نیزکاملاً به صورت شبکه ای است. در این سازمان اصلاً  مشخص نیست که مدیران سازمان چه کسانی هستند و نقش همه افرا د به یک اندازه اهمیت دارد و نبودن هر یک از این افراد میتواند باعث اختلال در این شبکه شود. زیرا همه افراد برای رسیدن به یک هدف مشترک به یکدیگرکمک میکنند.

 

۴-google:برای خودش گرافی است! مدیریت این سازمان در سطح اول دو معاون دارد. این دو معاون هیچ ارتباطی باسایر بخش های سازمان ندارند. شاید کارهای تبلیغاتی انجام می‌دهند. در سطح بعد ۷ معاون با مدیریت در ارتباطند که ظاهراً سختی کار بر دوش این افراد است. این افراد نیز با سطح پایین‌تر سازمان در ارتباطند اما تعداد این ارتباط‌ها فرق دارد. به زبان ساده‌تر میتوان گفت یکی از آنها به ۴ نفر دستور میدهد و دیگری به ۸ نفر. پس نظم خاصی در این رابطه وجود ندارد. در سطح بعد نیز تعداد افراد بیشتر می‌شود . بنابر این وظائف به صورت جزئی‌تری تقسیم میشوند. این افراد نیز با پایین‌ترین سطح سازمان در ارتباطند و مانند سطح قبلی خود، هیچ نظمی ار نظر تعداد در رابطه آنها وجود ندارد.

۵-oracle: مانند سازمان شماره ۱ است با این تفاوت که یک زیر سازمان بزرگ برای رسیدگی به کارهای حقوقی خود دارد.  دعواهای این سازمان این‌قدر زیاد است که بخش مهندسی آن کوچتر از بخش حقوقی است!


 

۶-microsoft:این تصویر کاملاً گویاست. این سازمان به بخش های مختلفی تقسیم شده  است.یک مدیر دارد  که با مدیران همه بخش‌ها در ارتباط است. هر یک از بخش های این سازمان در صدد بر انداختن دیگری هستند. و احتمالاً هریک می‌خواهد جای مدیر خود را تصاحب کند.

 

به نظر شما کدامیک از این نمودارد ها به وضعیت ایده آل نزدیکتر است و کدامیک مشابه وضعیت فعلی سازمان‌ها در ایران است؟

من نمودار apple را بیشترمی‌پسندم . و فکر میکنم شباهت بسیار زیادی بین سازمان‌های ایرانی و مایکروسافت وجود دارد.

دیدگاه‌های شما:

  1. دیدگاهی وجود ندارد.
    اولین نفری باشید که دیدگاه خود را بیان می کند.

Captcha